خواندن ندارد

اونی که تو چشمام مرده روحمه از این درد به‌خوبی محافظت می‌کنم نمی‌ذارم آروم بگیره خودمو بیدار نگه میدارم تا یادم نره با همه وجود ازش محافظت می‌کنم مهم نیست کِی خوب میشه کی دوباره همه چی میتونه عادی شه میدونم که حتی اگه اون روزم بیاد من این روزو فراموش نمیکنم من این زخم جدید رو کنار بقیه نگه میدارم ولی اینبار روشو نمیپوشونم تا خونش بند بیاد روش مرهم نمیذارم تا خوب شه من این زخمو سرباز نگه میدارم من این یکی رو نادیده نمیگیرم.

بالأخره پیدات کردم ولی پیدات کردم و تو نمی‌دونی چقدر سخت بود وبلاگ حالا سه‌ماهی میشه که از هم بی‎خبریم تو این مدت انقدر اتفاقات بدی برام افتاده که همون بهتر اینجا نبودم حرفایی دارم که به هیشکی نمی‌زنم حرفایی که کم کم دارن سر میرن و وقتی بخوان سر برن برای اینکه کِی، کجا و پیش کی سر برن از من اجازه نمی‌گیرن آه خداروشکر که پیدات کردم حس می‌کنم می‌تونم با تو جلوی بیشتر از این سررفتنشونو بگیرم آره دلمم برات تنگ شده بود تو چی؟

حالا سه روز از امتحاناتم گذشته و من در خانه تنها هستم دیروز با دوستانم به گلابدره رفتیم تجربه‌ای که باعث شد بیشتر به خودم فکر کنم طبق معمول از خودم ناامید شوم و بیشتر به فکر فرو بروم زمانی که گذراندم باعث شد بخواهم بیشتر به خودم و سبک زندگیم فکر کنم زمانی را به این اختصاص بدهم که صادقانه در مورد خواسته‌هایم فکر کنم و تصمیم بگیرم در مورد خودم کارهایی که انجام می‌دهم و چیزهایی که از زندگی می‌خواهم و در مورد دوست داشتن این تجربه برای من دوست‌داشتنی و

باید به تو بگویم که روزهای ناآرامی را پشت سر می‌گذارم فشار امتحانات از یک طرف و اتفاقات بد تمام نشدنی کشور از یک طرف دیگر چونان که در اتاقی که دیوارهایش هرلحظه بیشتر به هم نزدیک میشوند گیر کرده باشم برای دعا کن برای من و هم در راه ماندگان برای همه آنانی که تاب فشارهای روحی بیش از این را ندارند امروز شنبه است و امتحانات من از دوشنبه شروع می‌شوند امیدوارم بار دیگر که به اینجا آمدم از خودم و دستاوردهایم رضایت خاطر داشته باشم این‌بار به‌خاطر خودم باید تلاش کنم

بذار از کارای جدیدی که می‌خوام بکنم بهت بگم بذار یه کم نور امید بپاشم اینجا یه کم حال خوب از خودم باقی بذارم می‌خوام بهت بگم که می‌خوام دوباره برای زندگیم تلاش کنم برای همه چیزایی که منو - حداقل در نظر خودم- به آدم بهتری تبدیل می‌کنه

خیلی وقته اینجا ننوشتم تو دلت برام تنگ نشده بود؟ خوبی؟ من خوب نیستم اونقدری که تو رو مخاطب قرار بدم تا از حال خودم بگم که این هفته نرفتم دانشگاه که حالم بده که درسام رو هم تلنبار شده و امتحانا مثل یه موشک داره بهم نزدیک میشه که غمگینم حتی.